برای شناسایی ارزش ها در ابتدا باید بدانیم تفاوت ارزش با هدف چیست؟
ارزشها و اهداف اساساً متفاوت هستند و اکثر ما را گیج میکنند. این مسئله به این دلیل است که ما در جامعهای متمرکز بر هدف (نه جامعهای متمرکز بر ارزشها) زندگی میکنیم. اغلب مردم وقتی از کلمه “ارزشها” استفاده میکنند، در واقع در مورد “اهداف” صحبت میکنند. تفاوت در اینجاست: ارزشها، آنطور که شما میخواهید رفتار کنید را توصیف میکنند، در حالیکه اهداف، آنچه را که میخواهید به دست آورید را توصیف میکنند. اگر میخواهید یک شغل عالی پیدا کنید، یک خانه بزرگ بخرید، شریک زندگی پیدا کنید، ازدواج کنید یا بچهدار شوید، همه اینها اهداف هستند. همه آنها را میتوان در لیست “کارهایی که باید انجام داد” بررسی کرد: “هدف به دست آمد!”. در مقابل، ارزشها عبارتند از نحوه رفتار شما: در حین حرکت به سمت اهداف، رسیدن به اهداف و حتی زمانی که به اهداف خود نمیرسید!
منبع: وقتی زندگی ضربه سختی می زند/ راس هریس(۲۰۲۲)
ترجمه: نرگس حسینی نیا، پیمان دوستی (۱۴۰۱)
برای مثال، اگر قرار است ارزشهای شما عشق، مهربانی و مراقبت باشد، میتوانید همین الان و برای همیشه به این شیوه رفتار کنید- حتی اگر هرگز به هدف مثلاً پیدا کردن شریک یا بچه دار شدن نرسیدید. اگر قرار است ارزشهای شما در محل کار مولد، کارآمد، اجتماعی، بادقت و مسئولیتپذیر باشند، میتوانید همین الان به این روشها رفتار کنید، حتی اگر شغلتان کاملاً افتضاح باشد.
حالا فرض کنید میخواهید شما را دوست داشته باشند یا مورد احترام قرار بگیرید- آیا اینها ارزش هستند؟ نه، آنها اهداف هستند! آنها در تلاش برای به دست آوردن چیزی هستند- در این مثال، برای به دست آوردن عشق یا احترام از طرف دیگران هستند. ارزشهای شما درباره این است که میخواهید در حین دنبال کردن آن اهداف (چه به آنها برسید چه نرسید)، چه رفتاری داشته باشید. اگر میخواهید عشق بورزید یا محترم باشید، اینها ارزش هستند؛ هر زمان که بخواهید میتوانید نسبت به خود یا دیگران باعشق یا بااحترام عمل کنید. اما دوست داشته شدن یا مورد احترام قرار گرفتن از سوی دیگران، اهداف هستند (برخی افراد آنها را «نیاز» مینامند)، و آنها خارج از کنترل ما هستند. ما نمیتوانیم کاری کنیم که کسی ما را دوست داشته باشد یا به ما احترام بگذارد. اما اگر با عشق و احترام نسبت به خود و دیگران رفتار کنیم، این احتمال وجود دارد که در ازای آن، مورد محبت و احترام قرار بگیریم.
هم ارزشها و هم اهداف مهم هستند، اما باید تفاوتهای آنها را در نظر بگیریم. سادهترین راه برای به خاطر سپردن تفاوت آنها این است که اهداف، آنچه را که میخواهم داشته باشم، بهدست بیاورم یا به آن برسم را توصیف می کند. ارزشها؛ اینکه من میخواهم با خودم، دیگران یا دنیای اطرافم چگونه رفتار کنم را توصیف میکنند.
اگر این موضوع هنوز چندان برای شما منطقی نیست، یا مفهوم کلی آن را درک کردهاید، اما کاملاً مطمئن نیستید که ارزشهای شخصی شما چیست… یا نمی توانید آنها را حدس بزنید، این اتفاق کاملا طبیعی است. وقتی برای اولین بار با افراد درباره معنا، هدف یا ارزشها صحبت میکنیم، اغلب مضطرب یا گیج میشوند، یا به اصطلاح مغزشان قفل میکند. بنابراین از طریق چند تمرین به آنها کمک میکنیم تا آن را متوجه شوند. اولین مورد، شامل بیرون آوردن «خرد پنهانی» است که در زیر خود قضاوتگری خشن دفن شده است.
چطور ذهنتان میخواهد کمک کند؟
با چند لحظه وقت گذاشتن برای لنگر انداختن، این تمرین را شروع کنید.
اکنون برخی از قضاوتهای خشن خود را که ذهنتان مدام به شما میگوید، به خاطر بیاورید.
یک لحظه برای نامگذاری این داستان یا الگو- شاید «خود قضاوتی» یا «داستان به اندازه کافی خوب نیست» یا «منتقد درونی»- وقت بگذارید.
اکنون در نظر بگیرید، وقتی ذهنتان شما را قضاوت میکند، چگونه میخواهد کمک کند؟
آیا سعی دارد به شما کمک کند از گذشته درس بگیرید؟
آیا این تلاشی برای حل یک مشکل، آماده کردن شما برای چیزی یا برنامهریزی است؟
آیا سعی دارد شما را از چیزی در آینده نجات دهد، از شما محافظت کند یا شما را برای چیزی در آینده آماده کند؟
آیا شما را با کسی یا چیزی که مهم است مرتبط میکند؟
آیا به شما یادآوری میکند که مراقب خود یا شخص دیگری باشید؟
تلاش میکند به شما کمک کند در چه چیزی متفاوت یا بهتر عمل کنید؟
سعی دارد چه ویژگیهای شخصیای را در شما آشکار کند؟
نمونه ای از فهرست ارزشهای ACT به شما کمک میکند تا از آنچه واقعاً در زندگی شما مهم است آگاه باشید، که می توانید در مطلب فهرست ارزش ها آن را مطالعه کنید.